تاريخ : شنبه 12 اسفند 1391برچسب:دسته گل,داستان,لطیفه,کودکان,, | 9:22 | نویسنده : مجتبی زمانی

شخصی بود بسیار بد شانس ، هرکجا که پا می گذاشت اتفاقی رخ میداد . تااینکه مراسم جشن عروسی دختر ارباب شد و مامورین برای اینکه اتفاقی رخ ندهد او را از شهر یا روستا بیرون کردند و قرار شد عروسی که تمام شد دوباره به آنجا باز گردد .



ادامه مطلب

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

  • مترجم سایت